"وقتی نیچه گریست" اثری در فلسفه و روانشناسی و در عین حال داستانی بسیار گیرا و جذاب است.اغلب گفته ها و نقل قول ها و یادداشت ها دقیق از نیچه، فیلسوف آلمانی (1880 میلادی) در کتاب آورده شده است.اروین یالوم استاد دانشگاه و یک روانکاو ماهر است که به صورت متبحرانه ای برای تشریح روش درمانی خود از فلسفه و وقایع تاریخی حول زندگی فیلسوف بزرگ، فردریش نیچه بهره جسته است.برویر به عنوان پزشک و به درخواست لوسالومه معشوقه نیچه قصد کمک به نیچه و درمان افسردگی و ناامیدی او را دارد اما به دلیل مقاومت و نفوذ ناپذیری نیچه در ابتدا موفق نمی شود. برویر متوجه می شود که هیچ راهی برای نفوذ به افکار نیچه وجود ندارد مگر اینکه خود را به بخشی از تفکر او تبدیل کند.این روش درمان نکته بدیع اروین د. یالوم در روان درمانی است.دکتر برویر در نهایت به نیچه کمک میکند تا حملات میگرنی اش را تحت درمان قرار دهد ودر مقابل از نیچه میخواهد از طریق فلسفه،ناامیدی اش را تحت درمان قرار دهد.برویر از این طریق قصد داشت به ذهن و تجربیات نیچه وارد شود تا بتواند درمانش کند.دکتر برویر پزشک موفقی است که به تمامی امید و آرزوهایش رسیده است،همسر و فرزند دارد،همسرش زیبا و از طبقه مرفه بوده و به او علاقه مند است اما مورد بی توجهی برویر قرار می گیرد.برویر عاشق یکی از بیمارهای سابقش بنام برتا گشته است و این عشق و علاقه تمام زندگی و ظاهر و باطن و رویا های دکتر برویر را پر کرده است.فکر برتا دائماً در ذهنش می چرخد و لحظه ای او را رها نمی کند.با خود می اندیشد که تمام زندگی اش را رها کند و برود سراغ برتا ،تا از این تشویش و ناامیدی رهایی یابد و زندگی را دوباره شروع کند.گفتگو و جلسات پزشک و بیمار شکل می گیرد و کم کم جایگاه بیمار و پزشک تغییر پیدا م تقديم به همه ي دوستان محترم...
ما را در سایت تقديم به همه ي دوستان محترم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : jalayer1390o بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 15:14